معنی نسخه برداری
فارسی به انگلیسی
Duplication, Reduplication, Transcription
فارسی به عربی
حل جدول
فارسی به آلمانی
Abschreiben, Abschrift (f), Kopie (f), Kopieren
نسخه
Abschreiben, Abschrift (f), Ausgabe (f), Fassung (f), Kopie (f), Kopieren, Version (f), Verordnung (f), Vorschrift (f)
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
برداری. [ب َ] (حامص مرکب) برداشتن. برداریدن. و چون به کلمات دیگر پیوندد معنی حاصل مصدری از مجموع برآید چنانکه در ترکیبات ذیل:
- باربرداری. بهره برداری. پسه برداری.خاک برداری. شن برداری. عکس برداری. کلاه برداری. گودبرداری. نقشه برداری. و رجوع به هریک از این ترکیبات در جای خود شود.
نسخه
نسخه. [ن ُ خ َ / خ ِ] (از ع، اِ) کتاب. (آنندراج) (از فرهنگ نظام):
نسخه ٔ رخ همه عُجْم و نقطه است از خط اشک
زو معمای غم من به فکر بگشایید.
خاقانی.
در محبت همه لخت دل شق می شمرم
نسخه بسیار عزیز است ورق می شمرم !
رایج (از آنندراج).
رجوع به نسخه و نسخت شود. || کتابی که از روی آن نویسند. (ناظم الاطباء). آنچه از آن بازنویسند. (دهار). اصلی که از آن رونویس کنند. || نوشته ٔ اشعار که تعزیه خوان در دست دارد و گاه ِ خواندن تعزیه چون فراموش کند بدان رجوع کند. (یادداشت مؤلف).
- امثال:
نسخه اش را گم کرده است.
|| نوشته شده. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات از کشف اللغات). || کتاب و هر نوشته که از روی کتاب و یا نوشته ٔ دیگری نوشته شده باشد. (فرهنگ نظام). رونویسی از کتابی. رونویس. رونوشت. (یادداشت مؤلف):
بیاورد پس دفتر خواسته
همان نسخه ٔ گنج آراسته.
فردوسی.
|| سیاهه. صورت. ریز. || کاغذپاره که بر آن اسماء و ترتیب ادویه نوشته به بیمار دهند. (آنندراج). نام دواها که طبیب برای درمان بیمار بر کاغذپاره ای بنویسد. (فرهنگ نظام). یادداشتی که پزشک روی آن نام دواها و دستور معالجه را نویسد. دستور دوای طبیبی مریض را. نسخه ٔ طبیب. صفه. دستور ادویه و مقدار آن که طبیبی بیماری را نویسد. (یادداشت مؤلف):
نسخه ٔ دارو ز طبیبان طلب.
خواجو.
روی نکو معالجه ٔ عمر کوته است
این نسخه از بیاض مسیحا نوشته ایم.
نظیری (از آنندراج).
|| بر بعضی ادویات که برای دفع مرض برگزینند نیز اطلاق کنند. (آنندراج). || نوشتن. (آنندراج از صراح). رجوع به نسخه کردن شود.
فرهنگ معین
نوشته ای که از روی نوشته دیگر تهیه کنند، کاغذ حاوی دستورات پزشک، رونوشت، واحدی برای شمارش کتاب و رساله، جمع نُسَخ. [خوانش: (نُ خِ) [ع. نسخه] (اِ.)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
تجویز، دستور، رونوشت، کپی، تیراژ
فرهنگ عمید
(پزشکی) صورتی از دارو که پزشک برای بیمار مینویسد تا از داروخانه بگیرد،
نوشتهای که از روی نوشتۀ دیگر تهیه شود،
نوشته،
فرهنگ واژههای فارسی سره
روگرفت، نگارش، رونوشت
گویش مازندرانی
نوشته ای که از روی کتاب یا نوشته ای دیگر تحریر کرده باشندرونوشتمعین/ج۴/ص۴۷۲۱...
معادل ابجد
1132